يادداشت ها

شيوع تفكر فاشيسم و حذف اشخاص و نظرات مخالف به هر روشي؛ در جامعه فارسي زبانان!

جمعه 15 دی 1391

 

چند روز پيش براي ارسال يكي از پست ها در وبلاگ، نياز به استفاده از يك سايت به منظور ارسال عكس داشتم تا بتوانم عكسي را در مطلبي كه به وبلاگ اضافه مي كنم، ضميمه كنم. براي همين منظور يك سايت به زبان انگليسي پيدا كردم، اما به دليل مشكلاتي كه در هنگام لينك دادن پيش آمد، پشيمان شده و به سراغ يك سايت فارسي زبان به نام "آپلود فارسي" رفته و عكس مورد نظر را در آن سايت آپلود و لينك آن را در وبلاگ اضافه كردم. اما جالب آن است كه پس از دو روز با مراجعه به وبلاگ مشاهده كردم كه عكس آپلود شده از سايت مذكور حذف گرديده است!

بدين ترتيب با اين اتفاق و تجربياتي كه در چند سال فعاليتم در فضاي مجازي داشتم، متوجه شدم بيماري فاشيسم و حذف نظرات و اشخاص مخالف به هر قيمتي، يك بيماري همه گير ميان جامعه فارسي زبان مي باشد و محدود به سايت بالاترين كه در سالهاي اخير حساب كاربري فعالين هويت طلب آزربايجاني را حذف كرده و مي كند، و يا اشخاصي كه در شبكه هاي اجتماعي، با هر روشي اقدام به حذف افكار و اشخاص مخالف خود مي كنند، نمي شود. و اين ملت راه درازي براي رسيدن به دموكراسي و تحمل نظرات مخالف خود را دارد. و در نتيجه اين بيماري است كه كشور ديگر فارسي زبان و دوست و برادر "افغانستان" سالهاست كه روي آرامش را نديده و طرفين مخالف با انواع روشها سعي در حذف ديگري را دارند.

 



بؤلوم :
یازار : محمد امين

شاملوي ديگر ستيز

پنجشنبه 14 دی 1391

 

 " ...

نام كوچك من عربي ست

نام قبيله ئي ام ترك

كنيت ام پارسي.

نام قبيله ئي ام شرمسار تاريخ است

ونام كوچك ام را دوست نمي دارم"(احمد شاملو در شعر «در جدال با خاموشي»)

 تفكر ناسيوناليسم افراطي ايراني كه نزديكي آن با فاشيسم بسيار واضح مي باشد و اساس آن بر ديگر ستيزي (علي الخصوص ترك ستيزي و عرب ستيزي) و حقير شمردن ديگران مي باشد، باعث به وجود آوردن انسانهايي با اذهان بيمار و خطرناك شده است. طوري كه اكثريت ايراني ها با چنان نفرتي از "ديگري" (ترك و يا عرب) ياد مي كنند كه گويي تمام بدبختي هاي آنان از اين "ديگر"-ان بوده و اگر آنان نبودند، اين ايراني هاي آريايي نژاد و پارسي زبان در سرزميني بهشت مانند زندگي مي كردند. و جالب است تمام طبقات اجتماعي و حتي روشنفكران، نويسندگان و شاعران نيز در ميان اين انسانها حضور دارند. روشنفكراني چون كسرويها و افشار يزدي ها شناخته شده هستند، اما شايد كمتر كسي بداند كه شاعراني نيز از اين امر مستثني نبودند و اگر نيك بنگريم خواهيم  ديد شاعران محبوب ما نيز در ترك ستيزي و عرب ستيزي كم از ديگران نداشتند.

براي نمونه محمد تقي بهار كه يكي از شاعراني بود كه در دوران كودكي از روي جهالت به وي علاقه داشتم؛ اما وقتي افكار مريض اين شخص را در خصوص ملتم مطالعه كردم، اين حب تبديل به نفرت و كينه گرديد. يكي ديگر از اين اشخاص نيز كه هنوز ناشناخته مانده و براي همين، بعضي دوستان نيز به وي علاقه داشته و حتي عشق مي ورزند، احمد شاملو مي باشد. اين شخص كه هميشه در اذهان ما به شكل پيرمردي با چهره مظلوم و موهاي آشفته و سپيد تداعي مي شود، و اشعاري نيز كه اكثرا هيچ مفهومي ندارند و صرفا به خاطر نامفهوم بودن، جذاب به نظر مي آيند(!)، در خصوص نام تبارش اظهار داشته است كه اين نام شرمسار تاريخ مي باشد(!!!) و قطعا اين شرمساري نيز عمري با وي بود و از اين كه چنين تباري داشته است متنفر بود، چرا كه يك عمر مايه شرمساري وي شده بود!

نمي دانم چرا شاعران اين ملت نيز با گذشت هزار سال همچنان دنباله روي فردوسي ها هستند! و يا روشنفكراني كه بايد به وظيفه انساني خود عمل كرده و انسان را محور ارزش گذاري بدانند و نه خاك و چهارچوب هاي سياسي را، چنين ديگر ستيز مي شود. آيا اين زبان (فارسي) چنين انسانهايي پديد مي آورد و يا حاكميت ها و سياستهاي آنها؟!!!



بؤلوم :
یازار : محمد امين

1 |

آنا یارپاق

آرشیو

Email

RSS

بلاگا گؤره



بؤلوم لر

     

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

سایغاج