يادداشت ها

ريشه فاشيسم و راسيسم در مكتب پان ايرانيسم

سه شنبه 17 آبان 1390

يكي از ويژگيهاي عيان فاشيسم كه بر ناسيوناليسم افرطي استوار است، نژاد پرستي مي باشد. فاشيسم بر پايه ساده انگارانه، شعار دادن و ملامت كردن «آنها» به طور كلي «بيگانه» در مقابل «ما» رشد مي كند. اين خصيصه مكتب فكري فاشيسم را متوجه انحصارگرايي مي كند. فاشيسم واجد خصلت تقسيم كردن مردم يا ملت ها به دو دسته آشتي ناپذير است، يعني به «آنها» و «ما».اين دوگانگي ريشه اش به يك نوع ارزش گذاري بر مي گردد.«آنها» نه متفاوت از ما، بلكه پايينتر از «ما» هستند. اين خود نمايانگر خصيصه نابرابري در فاشيسم است. نابرابري كه از درون آن نژاد پرستي بيرون مي آيد. كوين پاسمور در كتاب فاشيسم مي گويد: "تحقق هدف همگن سازي نژادي در عمل ساده نيست و مستلزم اجبار فوق العاده زياد و پشت پا زدن به همه ارزش هاي دموكراتيك است. حتي اقدامات رژيم نازي در اين باره هم نتايج ضد و نقيضي در پي داشت ... آنها باز هم موفق نشدند آلمان را از نظر نژادي همگن كنند." در كل مي توان گفت، فاشيسم برابري ملت ها را به رسميت نمي شناسد. در مورد مكتب پان ايرانيسم و نگاهي به طرز فكر بنيان گذاران آن نيز، ميتوان به آساني به فاشيستي بودن اين مكتب پي برد.
نخستين كوشش براي ارائه تعريفي از «خود» و «ديگري» در سطح ملي در ايران از راه بازشناسي زبان و تاريخ، به ميرزا فتحعلي آخوند زاده بر مي گردد.آخوندزاده كه مي توان او را يكي از تغذيه كنندگان فكري بنيان گذاران مكتب پان ايرانيسم ناميد، دقيقا به اين تقابل «ما» و «آنها» در نوشته هايش اشاره كرده است. "«خود» آن است كه به زبان پارسي، يعني زبان ملت ايران سخن گويد و «غير» و «بيگانه» كساني را در بر مي گيرد كه به لسان عرب و يا كلام تركان گفت و گو مي كنند." و بدين ترتيب تركان و اعراب «يگران» هستند كه از دايره ي ايرانيت بيرون رانده مي شوند.همچنين محمود افشار از بنيان گذاران اين مكتب چنين گفته است:" ...مطلب از دو حال خارج نيست يا اذربايجاني ايراني هست يا نيست اگر هست ترك نميتواند باشد."(يگانگي ايرانيان و زبان فارسي، ماهنامه آينده شماره 2 سال چهارم ابان 1338 هجري شمسي)و به آساني مي توان تقابل «ما» (ايراني، فارس!) و «آنها» (ملت ترك) را در اين گفته محمود افشار ديد.همچنين بازگشت به «سره نويسي» و «بر انداختن كلمات بيگانگان» از زبان فارسي نيز نوعي بازتوليد تقابل «ما» و  «بيگانه» در نگرش بنيان گذاران اين مكتب مي باشد. چرا كه لسان عرب و ترك، لسان «بيگانه» و لسان «فارسي» لسان «ما» و لسان ايراني شناخته شده است.و بدين گونه پايه هاي فاشيسم فارس با تقسيم ساكنان ايران به «آنها» و «ما» و  ملامت كردن و كوچك شمردن «آنها»  (ترك و عرب) در مقابل «ما» به وجود آمد. و همچون رژيم نازي كوشش هاي فراواني شد تا يك نژاد خالص ايراني-آريايي به وجود آيد. همچنان كه در سخنان پيروان اين مكتب، سخن از نژاد ايراني هميشه وجود دارد و با انواع و اقسام ابزارها (تاريخ و آزمايشات ژنتيك) سعي در اثبات اين نوع نگرش دارند.  (مراجعه شود به آزمايشات ژنتيك روي ام تي دي ان اي  (دي ان اي ارث رسيده از مادر به فرزند) ايرانيان (و نه دي ان اي واي كروموزوم، ارث رسيده از پدر به فرزند) آن هم به دليل اينكه نسل پدري به علت تهاجمات گسترده بيگانگان نمي تواند نشانگر وجود نژادي به نام ايراني باشد!!!)  و چنين است كه يك ديدگاهي فاشيستي و نژادپرستانه در ايران به وجود آمده است كه براي توجيه وجود نژادي به نام ايراني-آريايي و همگن سازي ملل ساكن ايران دست به هر آزمايش و حتي عملي مي زنند.قابل ذكر است، معمولا همگن سازي نژادي با ژنوسايد تحقق مي يابد. اما در مورد ايران با توجه به كثرت «آنها» در مقابل «ما» هيچ وقت ژنوسايد فيزيكي ممكن نبوده است و لذا بنيانگذاران و پيروان اين مكتب به سوي ژنوسايد هويتي «آنها» كشيده شدند.. 



بؤلوم :
یازار : محمد امين


آنا یارپاق

آرشیو

Email

RSS

بلاگا گؤره



بؤلوم لر

     

سون یازیلار

باغلانتی لار

یولداش لار

آرشیو

سایغاج